گزیده ای ازسخنان دکترشریعتی...





















ღ ღmtwoღ ღ

 

اگر دروغ رنگ داشت ؛
هر روز شاید ، ده ها رنگین کمان ، در دهان ما نطفه می بست و بیرنگی ، کمیاب ترین چیزها بود …

اگر شکستن قلب و غرور صدا داشت ؛
عاشقان ، سکوت شب را ویران میکردند …

اگر به راستی خواستن توانستن بود ؛
محال نبود وصال ! و عاشقان که همیشه خواهانند ، همیشه می توانستند تنها نباشند …

اگر گناه وزن داشت ؛
هیچ کس را توان آن نبود که قدمی بردارد ، خیلی ها از کوله بار سنگین خویش ناله میکردند و من شاید کمر شکسته ترین بودم …

اگر دیوار نبود نزدیک تر بودیم ؛
با اولین خمیازه به خواب می رفتیم ، و هر عادت مکرر را در میان ۲۴ زندان حبس نمی کردیم .

اگر خواب حقیقت داشت ؛
همیشه خواب بودیم ، هیچ رنجی، بدون گنج نبود ؛
ولی گنج ها شاید بدون رنج بودند …

اگر همه ثروت داشتند ؛
دل ها ، سکه ها را بیش از خدا نمی پرستیدند و یک نفر در کنار خیابان خواب گندم نمی دید تا دیگران از سر جوانمردی ، بی ارزش ترین سکه هاشان را نثار او کنند …
اما بی گمان ، صفا و سادگی می مرد اگر همه ثروت داشتند …

اگر مرگ نبود ؛
همه کافر بودند و زندگی بی ارزشترین کالا بود …
ترس نبود ؛ زیبایی نبود ؛ و خوبی هم شاید …

اگر عشق نبود ؛
به کدامین بهانه می گریستیم و می خندیدیم ؟
کدام لحظه ی نایاب را اندیشه میکردیم ؟
و چگونه عبور روزهای تلخ را تاب می آوردیم ؟
آری …
بی گمان پیش از اینها مرده بودیم …

اگر کینه نبود ؛
قلبها تمامی حجم خود را در اختیار عشق میگذاشتند . اگر خداوند ؛ یک روز آرزوی انسان را برآورده میکرد من بی گمان دوباره دیدن تو را آرزو میکردم و تو نیز هرگز ندیدن مرا …
آنگاه نمیدانم به راستی خداوند کدامیک را می پذیرفت ؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 27 بهمن 1390برچسب:,ساعت23:21توسط M2 | |